مفهوم شادی برای من
متفاوت تر از آن چه هست که
آدم های اطرافم از من میخواهند!
من آدم مهمانیهای شلوغ و اکیپهای پرشور مختلط نبودم،
من آدم عاشقیهای بیپروا و روزهای شلوغ جوانی نبودم،
من همیشه آنقدر ساده بودم که
سادگیم موجب ددگی آدمها میشد.
عجیب بودم و غیر قابل درک!
آخر کدام آدمی با چند صفحه کتاب و یک فنجان چای یا قهوه
و قسمت جدید سریالش و
تنهایی به کافه و سینما و تئاتر رفتن خوشحال میشود؟
چه قدر عجیب است، نه؟!
درباره این سایت